جهان در انتظار اوست؛
دلهای امیدوار عالم منتظر عدالتگستر جهانی

هر افتاده از بیداد و هر امیدوار به آینده، طلوع خورشید عدالت گستر جهان را امید میکشد تا قیود و زنجیرهای اسارت را از افکار و اعمال او بگسلد و او را به پرواز در سپهر رستگاری درآورد.
به گزارش بلاغ؛ جهان هرچه توسط زیاده خواهان و مستکبران به بیراهههای سقوط و ظلم نزدیک شود، چشمهای منتظر به ظهور منجی عالم خیره تر میشود.
دنیا، جولانگاه آزمونهاست
در عمق اندیشیدن به چرایی خلقت، به این اصل مهم دست مییابیم که اقتضا مهربانی خداوند به عنوان «فیاض مطلق»، فیض افشانی و تکامل بخشی است.
خلقت هستی نیز از این اصل تبعیت میکند تا همه هستی دریافت کننده دائم فیض خداوند برای رشد و تعالی باشند و در این میان، انسان به عنوان «اشرف مخلوقات»، استحقاق برتر از همه کائنات برای برخورداری از این رشد و تکامل را دارد.
هستند در میان ما انسانها، آنانی که به قله تعالی خود را نزدیک کرده و همانند خداوند علیم حکیم، بر کل کائنات اشراف داشته و هستی را در تسخیر خود قرار دادهاند.
در نقطه مقابل نیز، کم نیستند آنانی که دنائت و زبونی را به آن حدی رساندهاند که خداوند آنها را از حیوان پستتر ذکر میفرماید.
ستیز پایانناپذیر ظلمتجویان و تعرضشان به حقوق دیگران و تبدیل شدن این جریان فاسد به یک شبکه جهانی، مبارزه را برای آزادیخواهان و عدالتطلبان دشوار ساخته، اما با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و طرح ظهور منجی عالم بشریت در شعاع وسیع جهانی، بارقههای امید به طلوع خورشید عدالت، مهدی موعود(عج) را جهانی ساخت و پدیده بینالمللی اربعین، توانست حکومت جهانی مهدی موعود را به عنوان مطالبه عمومی در رأس نگاه عدالتجویان جهان قرار دهد.
منجی؛ امید جهانیان
موضوع "منجی" و مصلح کل، نظریه یا طرز تفکری نیست که در برخی اذهان به خاطر تخفیف و یا جلوگیری از دردها و رنجهایی که ملتهای ستمدیده در اثر تصرفات نابجای حکام جور متحمل گردیدهاند، موجود شده باشد. افسانهای نیست که شیعه به عنوان دلداری دادن به خویش در برابر ظلم فراوان که بر او وارد گردیده، این گونه نیست برای التیامبخشیدن به دل خود که از واردآمدن مصیبتهای فراوان در طی قرون طولانی مجروح گردیده، در کتب خویش نگاشته باشد، آن گونه که برخی نویسندگان بیاطلاع یا مطله و معاند و منحرف و فیلسوف نمایان گمان بردهاند و نیز خرقهای نیست که قصه سرایان آن را ساخته و به اسلام چسبانده باشند، آن گونه که برخی مدعیان علم و فرهنگ تصور کردهاند.
مهدویت ریشه در عمق باور و اعتقادات مسلمانان دارد. مسالهای مهم و اساسی و حیاتی که قرآن کریم به آن بشارت داده و پیامبر گرامی اسلام(ص) و ائمه هدی علیهمالسلام در موارد متعدد –وجود ادعیه فراوان افزون بر روایات- از آن سخن گفته و به همه مسلمانان، بلکه به همه انسانها بشارت ظهور او را دادهاند و در طول تاریخ حیات پر برکت اسلام، بسیاری از علمای بزرگ اعم از فقهاء، مفسران، متکلمان، حکمای مسلمان و تاریخ نگاران مردم را به انتظار او دعوت کردند. و لذا، موضوع مهدویت را میتوان امتداد اسلام و قرآن و کانون هویت و فرهنگ اسلام دانست.
مهدی(عج)، تنها یک اندیشه برای ما شیعیان نیست و یک پیشگویی همانند نوسترآداموس فرانسوی، به امید مصداق آن نشسته باشیم؛ بلکه امام علیهالسلام یک واقعیت خارجی و آماده باش است که ما منتظر عملیات و حرکت جهانی او هستیم. انسان مشخص و معینی که در میان ما زندگی میکند. او ما را میبیند، با همه آرزوها و رنجهای ما آشناست و در غم و اندوه ما شریک است و شاهد افزایش شکنجه مظلومان و ناکامی رنجدیدگان و ستم ستمکاران است و به خاطر آن میسوزد و در انتظار لحظهای است که به او اجازه داده شود تا دست یاری خود را به طرف انسانهای رنجور و محروم دراز کرده و ریشه ستم و ستمکاران را بخشکاند.
مهدویت، یعنی نفی هر نوع ظلم و ستم، درمان در بی درمان بشر، احساسبرانگیز و شورآفرین، تلاشگر، فریادرس، حبلالمتین الهی در بسیج تودهها، رویکردی جدی و قوی به آینده مطلوب بشر و تجسم شخصیتی که به همه قدرتها "نه" میگوید و تعهدی نسبت به هیچ حاکم ستمگری ندارد.
به گفته شهید صدر: ایمان، باور به مهدی(عج)، یعنی ایمان به انسان زنده و قائم و همراهی با او.
مهدویت یعنی سرشار از امیدبودن
اعتقاد به منجی، امیدورای را در دو جهت ذهنی و عینی در انسان تقویت میکند؛ زیرا ما به خوبی در مییابیم که دلمشغملی به این امید و این احساس در سراسر تاریخ در میان همه اقوام از دیگر مسائل بشری بیشتر بوده است و هنگامی که دین این وجدان عمومی را تائید میکند و تاکید دارد که زمین لبریز شده از ظلم و ستم، پر از عدل و داد خواهد شد، به آن احساس عمومس، ارزش عینی میبخشد و آن را تبدیل به یک ایمان محکم میکند.
ایمان به آینده و سرنوشت محتوم انسان، این ایمان نه تنها مایه تسلی و آرامش خاطر است، بلکه منشاء امید و منشاء مقاومت است. منشاء امید است چون ایمان به مهدی(عج) به معنای این است که نبایستی زیر بار ستم رفت و بایستی منتظر بود. منتظر روزی که وی بر همه جهان چیره گردد، و اما منشاء مقاومکت است زیرا این ایمان همچون چراغ امیدی است که با ناامیدیها مقابله میکند و دلها را زنده نگه میدارد، هرچند ظلم و ستم گسترده شود و ستمکاریها چهره کریه خود را نشان دهد.
بشر امروزی با تجربه گذشته، عطش یک طرح و نگاه جدید به جهان هستی دارد و جچیزی نمیتواند آن را سیراب کند، مگر طرح مدینه فاضله مهدوی، زیرا بفرموده امام باقر(ع): یقوم قائم بامر جدید و کتاب جدید... ولایاخذه فیالله لومه لائم؛ قائم(عج) امری جدید برپا خواهد نمود و کتابی جدید و قضاوتی جدید خواهد آورد... و در راه خدا به هیچ سرزنش توجه نمیکند".
نظریه مهدویت یک نظریه جهانی است نه منطقهای و این اندیشه نوین برای جهان و اداره آن، برنامه و طرح بنیادین و کارساز دارد. دنیا تشنه چنین طرحی است؛ از این رو، معتقدیم تنها برنامهای که میتواند پاسخگوی بشر معاصر باشد، اندیشه مهدوی است؛ چون مهدویت، در عرصه حکومتی دارای اهداف متعالی و ارزشی است.
جفاکاران به مهدویت
از آنجا که مهدویت قضیهای است مربوط به آینده جهان و هنوز اتفاق نیافتاده است، گروهی سودجو و فرصتطلب با دخل و تصرف نابجا و تأویل غیرعقلائی، آموزههای آن در اعتقادات مردم انحراف ایجاد کرده و درصدد آسیب رساندن به این اندیشه پویای دینی بودند. موید این مطلب، ایجاد فرق و انشعابات درونی در تشیع است، مثل: فرقههای کیسانیه، زیدیه، ناووسیه، واقفیه، اسماعیلیه و...، تا فرقههای انحرافی معاصرنظیر: شیخیه، بابیه، بهائیه،... و همه اینها باعث تحولات اجتماعی در بستر تاریخ شدند که در جای خودش محل تأمل است.
نهضتهای رهاییبخش معاصر در مبارزه با استعمارگران در سدههای اخیر الهام گرفته از اندیشه مهدویت در اسلام است. فاطمیان از مصر، موحدان از آندلس اسپانیا، مهدی سودانی در کشور سودان و...، و نباید فراموش کرد که اندیشه مهدوی، نقش مثبت و سازندهای را در تحولات اجتماعی برجای گذاشت نظیر: حضور عالمان دین به عنوان نائبان عام حضرت ولی عصر(عج) در عرصههای مختلف اجیماع در طول تاریخ، مانند: نهضتهای تنباکو و مشروطه و انقلاب اسلامی ایران.
با این همه تهاجم گستردهای که به مهدویباوری در حوزه اندیشه اسلامی از طرف برخی مدعیان و جریانهای روشنفکری در کشورهای اسلامی مثل: احمد کسروی، صادق هدایت، محبالفدین خطیب، احمد امین مصری، سعد محمد حسن، محمد عبدالله عنان، احمدالکاتب و یا افراد لجوجی مثل ابن خلدون یا کثرت روایات مهدوی در سند و اعتبار آنها تشکیک میکنند و یا مستشرقینی که در این زمینه قلم زدند که برخی از آنها درصدد نفی مهدویت در اسلام بودند، مثل: جیمزدار مستر، مارگلی پوت، گلدزیهر، ادگار بلوشه... و حتی دائرهالمعارفهای معروف دنیا نظیر: دائرهالمعارف اسلام مکدونالد، والسیاده العربیه و الشیعه فان فلوتن، دائرهالمعرف بریتانیکا.
همه اینها به نوعی با مهدویت در تفکر اسلامی در ستیز هستند و به نوعی این ایده بلند و آرمانی اسلام را نفی میکنند.
حال جای این سئوال است که ما چه وظیفهای در برابر این هجمهها و برخوردها داریم؟. تاکنون چه مقداربه تحکیم مبانی مهدویت پرداختیم؟ و دهها سئوال دیگر.
تصویر صحیح از جامعه مهدوی
با نگاهی به منابع مهدوی میتوان شاخصههای مهم جامعه عصر ظهور را براساس نیازهای بشری ترسیم کرد.
تکامل عقلانی انسانها؛ امام باقر(ع) میفرماید: هنگامی که قائم ما قیام کند، دست خود را بر سر بندگان مینهد، پس عقلهای آنان جمع و متمرکز گردیده و اخلاق آنان کمال خواهد یافت.
توسعه علمی؛ از امام صادق(ع) روایت شده که فرمودند: "علم ۲۷ بخش است و همه آن چه را که رسولان الهی آوردند، دو بخش از آن بود؛ پس مردم تا امروز جز این دو بخش را نشناختهاند، ولی چون قائم ما قیام کند، ۲۵ بخش را بیرون آورده و آشکار خواهد فرمود و آن بخش را هم ضمیمه میگرداند و در نتیجه ۲۷ بخش علم را در میان مردم منتشر و پراکنده خواهد ساخت."
فقرزدایی از مردم؛ در روایتی از ناحیه معصوم آمده: "کسی از شما موردی را برای صدقه و احسان خود نمییابد و مستمندی را نمیبیند که به او صدقه بدهد و یا به او احسانی کند.
رفاه کامل؛ از پیامبر اکرم(ص) نقل شده: "امت من در زمان مهدی(عج)، آن چنان از نعمتها بهرهمند و برخوردار گردند که هرگز بدان گونه متنعم و بهرهمند نشده باشند".
امنیت همه جانبه؛ قرآن کریم در این زمینه میفرماید: "خداوند بیم و خوفشان را (در عصر ظهور) تبدیل به ایمنی خواهد کرد". و دهها شاخص دیگر که میتوان در لابلای آموزههای مهدوی یافت.
انتهای پیام/